بدون عنوان
عسلم این روزا خیلی شیطونی میکنی کارت شده ریخت و پاش هر روز یه قابلمه برمیداری هر چی دلت خواست توش میریزی میگی دارم غذا میپزم جالب اینجاست که اصرار میکنی که ما غذا رو بخوریم هرچی ادویه دارم تموم کردی خانوم کوچولو دوست ندارم اینو بنویسم ولی امروز یه خرابکاری کردی که تعجب کردم تو تخت جیش کردی همیشه خودت میرفتی دستشویی یا به مامانی میگفتی ولی امروز چی شد که نگفتی 5شنبه هم با خاله جون اینا رفته بودیم اردبیل خونه بابابزرگ حیف که فقط یه روز موندیم خیلی هوای خوب و خنکی داشت این بار خوبه که تو ماشین زیاد اذیتم نکردی آخه عادت داری همش شیشه ماشینو بدی پایین کلی از این کارت من و بابایی حرص میخوریم البته خاله جونم خیلی تو آرام نگه داشتنت کمک...
نویسنده :
مامانی
23:05